سفارش تبلیغ
صبا ویژن

متال.هخامنشی.عکس.شعر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آدمی ساخته ی افکار خویش است

مردی از یکی از دره های
پیرنه در فرانسه می گذشت ، که به چوپان پیری برخورد.


غذایش را با او تقسیم
کرد و مدت درازی درباره ی زندگی صحبت کردند .


بعد صحبت به وجود خدا رسید
.


مرد گفت : اگر به خدا اعتقاد داشته باشم باید قبول کنم که آزاد نیستم و
مسئول هیچ کدام از اعمالم نیستم . زیرا مردم میگویند که او قادر مطلق است و اکنون و
گذشته و آینده را می شناسد…


چوپان ناگهان و بی مقدمه زیر آواز زد و پژواک
آوازش دره را آکند !


بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن
به همه چیز و همه کسی !!!


صدای فریادهای چوپان نیز در کوهها پیچید و به سوی
آن دو بازگشت .


سپس چوپان گفت : زندگی همین دره است ، آن کوهها ، آگاهی
پروردگارند ؛ و آوای انسان ، سرنوشت او


آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا
بگوئیم، اما هر کاری که می کنیم، به درگاه او می رسد و به همان شکل به سوی ما باز
می گردد


خداوند پژواک کردار ماست …

آدمی ساخته ی افکار خویش است
فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است.


(مترلینگ)